محل تبلیغات شما

میشه من رو به عنوان مامانت قبول کنی؟!



سلام زیباروی من
امروز 17 آذر 99 حدودا پنج سال و نیمه هستی که با یه دندون سوراخ شده داره میریم دندان پزشکی من شرکتم و تو و بابا تو راهین که بیاین با هم بریم. فاطمه جان چند روز تو استرس هستم باورت میشه؟ چرا باید گریه هات و ترسات اینقدر من رو بترسونه؟؟ هر چقدر که تو بزرگ تر میشی مبفهمم که وایی خدا با ما چقدر مهربونه. فاطمه جانم امیدوارم بتونم با مطالعه هایی که کردم  بتونم اولین خاطره تو از دندون پزشکی رو شیرین کنم. نفسم بالا نمیاد. خیلی خیلی ترسیدم. امیدوارم با هم از پسش بر بیام. بعدش میام مینویسم چی شد.
دوستت دارم قهرمان شجاع من

سلام بهترین و شیرین ترین دختر دنیا. تولد 4 سالگیت مبارک بود به همه ما. مامان الان دیره مینویسم. میدونی انگار بزرگتر که میشی هیجانش برام کمتره. ولی خدا میدونه چقدر سعی کردم تو روز تولدت خوشحالت کنم بردمت شهر بازی و بعد هم تولد و کلی تدارک دیدم برای کادوهات ولی تو مثل همیشه با غروری و ذوقت رو خیلی کم نشون میدی. دوستت دارم مامان. ایشالا 40 سالگیت بیای بغلم کنی و بهم بگی مامان واقعا ممنونم که همیشه یادم دادی خوشحال باشم و غصه هیچ چیز بی ارزشی رو تو این دنیا نخورم. یادم دادی خودم باشم نه به خاطر حرف مردم زندگی کنم. بهم یاد دادی درس خوندن و کار و موفقیت نیست و موفقیت رسیدن به خود خود خودمه که وصل میشه به خدای مهربونم. یادم دادی رویا بسازم و رویاهام رو پیگیر شم حتی اگه برای همه مسخره باشه. مامان تولد امسالت تمش یونیکورن بود و ساده دوست داشتنی برگزار شد. برات عکس میزارم عشق کوچولو.
98/06/28

سلام جوجه کوچولوی مامان
بهترین دختر دنیا. سال 1398 بهت مبارک باشه. داری بزرگ میشی و من عاشق تر. فاطمه جانم شیرین زبانم به عمو نوروز میگی عمو بهروز و من غش میکنم برات. البته الان دیگه درستش رو میدونی و سر به سرم میزاری و ازت که میپرسم میگی عمو بهروز و میخندی. دو تا دوست خیالی داری لی لا که دختره و دو دا که پسره. امسال قراره با عیدی هات اسکوتر بخری. چجوری میتونم با نوشتن حس هیجان من و بابا رو برات بگم. هرگز نمیشه. چند روز پیش تبلیغ تلویزیونی دیده بودی تو تلویزیون بعد تو خیابون بیلبوردش رو دیدی و اسمش رو گفتی و من و بابا مثل همه مامان و باباها گفتیم واااای چه بچه باهوشی داریم یا مثلا تو خونه مامان بزرگ بودی خواستن اذیتت کنن، گفتی مگه مامانم بمیره شما بتونید اذیتم کنید. الهی فدات شم. هر روز یه حس تازه به من و بابات میدی. فاطمه گل دختری شیرین دختری فقط ازت میخوام یه چیزی ازم به یادگار بگیری تو تربیت بچه ات. آزادش بزار. دعواش نکن. تربیتش نکن. بزار خودش بال هاش رو باز کنه و پرواز کنه. تو فقط از دور مراقبش باش. من کلا تو رو آزاد میزارم. ولی گاهی از کوره در میرم و دعوات میکنم.  امیدوارم تو سال جدید این اشتباهم نکنم. کلا شاید امسال 5 بار دعوات کرده باشم ولی اونم زیاده. تو یه بچه ای حق داری تجربه کنی. بشی. خراب کنی. جیغ بزنی. من باید صبوری کنم. ایشالا امسال مامان بهتری میشم عشق کوچولو خودم. نبات و نقل و فندم من. خانم فاطمه جان مامان عاشقته.
1397/01/05

سلام بزرگ بانوی زندگی من
الان که دارم برات مینویسم تو سر اولین کلاست بدون من هستی کلاس سفالگری کانون. نمیدونی چه حالی دارم. میخوام گریه کنم از این همه حس مادرانه که برای پرورشت توی وجودمه. چقدر خوشحالی کلاس رفتی. چه تعاملی داری. واقعا حیرت زده شدم. خدا کنه یادم نره. دوست دارم. عاشقتم و خوشبختم تو رو دارم. کاش هزاران بچه عین تو داشتم. ۹۸.۴.۴
امروز 26 شهریور برات مینویسم کلاسات تموم شده ولی همش میگی دیگه نرم کلاس پیش دبستانی نرم نمیدونم چرا مامان. وقتی میری خوشحالی ولی در حالت عادی میگی نرم. ای شیطون از مدرسه و درس فرار کن

سلام و سلام.
مدتی هست کم مینویسم درسته ولی خوب اوایل هر روز تجربه ای جدید داشتی الان اما الان انگار با دنیا و زمین یکی شدی . تو داری بالنده میشی و من لذت میبرم. دیروز ساعت 7:10 دقیقه صبح عاشق شدم دوباره. عاشق این ساعت . عاشق روز 21 و عاشق مرداد ماه. باورم نمیشه از تو توی زمین یکی دارم . کاش میشد از تو هزاران هزار داشتم شاید کمی از عطش عاشقیم کمتر بشه. چه اذیت کنی چه نه  نمیشه ازت دل کند. تمام ترانه های عاشقانه وصف تو گفته شده. فرشته خانم من داری بزرگ میشی و باید کم کم ازت دل بکنم و بزارم دنیای خودت رو کشف کنی. واقعا معنی زندگی هستی. دیروز تولدت بود. یعنی یکشنبه 21 مرداد 97 ولی برات تولد نگرفتم . جمعه پیش خونه مامان بزرگ اشرف کیک بازی کردی مامان اشرف هم رفت برات کیک آبی گرفت. همش میگی کیک آبی بزرگ دو طبقه. خاله هات هم مثل همیشه عاشقانه میخوان من رو سورپرایز کنند و با تم آبی برات تولدت بگیرن  دیشب هم رفتیم شهربازی و کلی بازی کردی و یه عروسک برنده شدی. خداروشکر همه دوستت دارن. هزار مرتبه شکر. خدا کنه بتونی توجه خدا رو هم داشته باشی خدایی که میخوام چه باشم چه نباشم چه تمام دنیا بهش اعتقاد داشته باشن چه نداشته باشن تو عاشقش باشی و باور کنی مهربون تر از اون برات کسی پیدا نمیشه. اینقدر مهربون که باور نمیکنی جهنم وجود داره. فقط مواظب حق مردم باش که خیلی سخته و همش با خدا حرف بزن. این تنها نصیحت من به تو تو بدترین شرایطته.  عکس های تولدت رو برات میزارم.
تو این سن
 بهترین غذایی که دوست داری :  همون چیپس و پنیر پیتزا و ماهی
بهترین میوه: سیب و پرتقال
رنگ: آبی
کارتون: نگهبانان جنگل  که دو تا خرس هستن که یه شکارچی هی اذیتشون میکنه
شعر: یه توب دارم رو کامل میخونی و تو حوض خونه ما ماهی های رنگارنگ رو با کمک.
رنگ: همه رو کامل بلدی کلا راضی هستم ازت
راستی لقب من از نبات مامان الان شده زندگی/ بقه هم کمتر به القاب صدات میکنن بیشتر اسمت رو میگن. ولی برای من همون نبات .نقلی و زندگی هستی
97/5/22


عزیز مادر سلام.
نمیدونم متن ها و نوشته هام رو روزی دریافت میکنی یانه ولی خوب باز مینویسم. اولین شعری که به تنهایی خوندی تو آبان 96 بود. و یه توپ دارم قلقلیه. که من صدات رو ضبط کردم. و تقریبا دو سال چهارماه. هیچکس مثل تو نیست افتخار مامان. عاشقتم همیشه و همیشه. نمیدونی چه لذتی بردیم اونروز من و بابات. انگار دنیا مال مابود.
دوستت داریم رویای به دست اومده ما.

96.10.03
 در ادامه
امروز 97/01/05 سه سال و 7 ماهته و کلی شعر بلدی.
یک توپ دارم.
سلام سلام.
پاییزه پاییزه
یه روز آقا خرگوشه.
ای ایران امرز پرگهر. و کلی شعر دیگه عشق کوچولوی من.


آخرین جستجو ها

bulllasucin ninescaha در هم بر هم riedibahspa پایگاه اطلاع رسانی تخت سلیمان آپدیت نود 32 Nod ، یوزر و پسورد نود 32 ، جدید ترین آپدیت نود 32 ، یوزرنیم و پسورد نود 32 وبلاگ احمد علیزاده فلاح gurloogemi Susana's life deapawealqui